قلم شیدا | حجاب چهره جان می شود غبار تنم
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار مهدوی

حجاب چهره جان می شود غبار تنم

حجاب چهره جان می شود غبار تنم

حجاب چهره جان می شود غبار تنم

خوشا دمی كه از این چهره پرده برفكنم

بیا و هستی من در وجود من كم كن

كه با وجود تو كس نشنود ز من كه منم

بسی ز عمر گذشت و نیافتم كامی

دریغ و درد كه غافل ز كار خویشتنم

اگر چو شمع ببارم سرشك نیست عجیب

كه سوزهاست نهانی درون پیرهنم

مرا كه خدمت صاحب زمان بود معذور

چرا زمین ستم پیشگان بود وطنم؟

سزای همچو منی نیست دوری از در او

كه پای تا سر من مهر اوست و من نه منم

محبت علی و عترتش حیات من است

ولای آن نبی همچو جان و من بدنم

چنان محبت و مهر شما به دل دارم

كه گر زنند به تیغم دل از شما نكنم

ز بس حدیث شما فیض گفت نزدیكت

كه غیر حرف شما نشنود كس از سخنم

 

فیض کاشانی-کتاب شوق مهدی

نظرات

ارسال نظر