ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است كه بازآیی
در آرزوی رویت، بنشسته به هر راهی
صد زاهد و صد عابد، سرگشتة سودایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم كرد
كز دست نخواهد شد پایان شكیبایی
ای درد توأم درمان در بستر ناكامی
وی یاد توأم مونس در گوشة تنهایی
فكر خود و رأی خود، در امر تو كی گنجد
كفر است در این وادی خودبینی و خودرأیی
در دایرة فرمان ما نقطة تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حكم آنچه تو فرمایی
گستاخی و پرگویی، تا چند كنی ای فیض
بگذر تو از این وادی، تن ده به شكیبایی
فیض کاشانی-کتاب شوق مهدی