قلم شیدا | معصیت کرده مرا دور ز تو ، می دانم
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار مهدوی

معصیت کرده مرا دور ز تو ، می دانم

معصیت کرده مرا دور ز تو ، می دانم

باز هم از عمل خویش به دل غم دارم
خسته از این همه آلودگی و تکرارم

دل من تنگ برای همه شد الا تو
وای از تیرگی این دل بی مقدارم

معصیت کرده مرا دور ز تو ، می دانم
پر شده نامه ی من از گنه بسیارم

نامه ام اشک تو را باز درآورده...ببخش
وای بر من که همیشه سر تو سربارم

مهربان تر ز خودت در همه ی عالم نیست
با همه تیرگی ام سوی شما رو آرم

یک نظر کن که من از دست خودم خسته شدم
بی نگاه تو اثر نیست بر استغفارم

من اسیر غم دنیا شده ام کاری کن
تا رها گردم از این زندگی غم بارم

هر که دور از سر کوی تو شده خوار شده
نده غیر از خودت آقا به کسی افسارم

با همه پستی من دست مرا می گیری
ای فدای تو و بخشیدن تو دلدارم

سمت نوکریت را به دو عالم ندهم
فخرم این است که من نوکر این دربارم

شاعر : مجتبی قاسمی

نظرات

ارسال نظر